جامانده از آمبولانس
جهت نمایش قیمت و خرید، سایز محصول خود را انتخاب کنید
محصولات مشابه
معرفی
جامانده از آمبولانس
مهدی در بیهوشی کامل بود. دوستانش چانهزنی و تلاش بسیاری کردند تا او را که اصلاً حال خوبی نداشت، هرچه سریعتر با سایر مجروحان به عقب بفرستند؛ ولی رانندۀ آمبولانس و امدادگرها که امیدی به زندهماندنش نداشتند، گفتند: «نه، اصلاً نمیشود؛ او شهید شده؛ اگر هم تا حالا شهید نشده باشد، تا ببریمش قرارگاه، قطعاً شهید میشود؛ برای شهدا هم که جا نیست.»
رفقا پیکر غرقهبهخون و بیرمقش را که بین زمین و آسمان معطل و معلق مانده بود، دوباره پایین گذاشتند. دوباره روی خاک نرم و گرم منطقه، کنار خاکریز جا خوش کرد. از اینکه چه سرنوشتی در انتظارش بود، جز خداوند متعال کسی خبری نداشت. آمبولانس حرکت کرد و خودش را از سراشیبی و شیاری که آنجا به وجود آمده بود، بالا کشید؛ اما ناگهان در همان نقطهای که قصد سرازیرشدن داشت، گلولۀ مستقیم تانک دشمن به ....
📚 #معرفی_کتاب_انتشارات_قائمیه
📚 #جا_مانده_از_آمبولانس
🖌 به قلم: #سعید_رسولی_نژاد
دیدگاه ها












